چو پر نرم و چو فولاد سخت بوده است
چو درد آید مقاوم بوده ام من
میان غم که عاشق بوده ام من
به دوش خود کشیدم درد خود را
به دفتر من نوشتم رنج خود را
چو بشنیدم رفیقان دل شکستند
در شادی به رویشان که بستند
دلم چون موم نرم و تکه شد باز
دوباره اشک چشمم چکه کرد باز
غم یاران به جانم من خریدم
ز این کار خودم خیری ندیدم
خدا دانی دلم نازکترین است
میان نعمتهات این بهترین است.
عشق2...برچسب : نویسنده : golehyakh1 بازدید : 179