دردم

ساخت وبلاگ

اشک

عشق

و طعم گس دوست داشتن.

گزینه ها ردیف میشوند.

آنگاه که غرورم هم دیگر غیرتی ندارد.

من گام مینهم

در شکست تمام هستی ام

و تو پا پس میکشی

و به سادگیه یک اخم

پنجره را میبندی.

اینجا اتاق من است

با حجمی از تاریکی

و بغضی شکسته در گلو.

نیازکه باشی

نیازمند میشوی

به تمام لبخندهای گرم آفتاب.

و تو یخ میبندی

و سرمای وجودت

بهمن میشود بر گرمیه عشقم.

حالا که صورتی پوش این تخت

منم در آخرین نفس

آمده ای!

چرایش را نمیدانم

که فرصت مدتهاست

لبخندش را به خاطره سپرده است.

آماده ام

و میدانم هیچ پل شکسته ای

به مقصد نمیرسد.

و در پایان این شطرنج نابرابر

دفن آرزوهای من

در جعبه مهره گان است. 

سوار میشوم

بر کشتی

که ناخدایش را هیچ اعتباری نیست

در طوفان زندگی.

و تنها دلخوشیم

همسفریه

امواج خروشان دریاست و

باد کولی و قطب نمایی شکسته.

به این امید که شاید کریستف من نیز

ساحل کلمبیایش را دریابد.


برچسب‌ها: عشق, صورتی پوش, دریا, آرزوها, کلمبیا عشق2...
ما را در سایت عشق2 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : golehyakh1 بازدید : 154 تاريخ : پنجشنبه 30 شهريور 1396 ساعت: 22:46